English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7132 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
site plan U نقشه جایگاه
site plan U نقشه محل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to buy something on a deferred payment plan [on a time payment plan] [on deferred terms] U چیزی را قسطی خریدن
site U ایستگاه
site U موقعیت
site U محل محوطه کار
site U مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
site U محلی که پایه چیزی باشد
on site U پای کار
on site U در جا
on site U در محل
y site U نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
x site U سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
x site U انبار موقت
site U زمین ساختمانی
site U تراز
site U مکان
site U موضع
site U کارگاه ساختمانی
site U زمین زیر ساختمان
site U جا
site U محل
site U مقر
site U پایه
site U زمین محل احداث بنا
site U قرار داشتن مستقر بودن
site U پادگان
site U پایگاه
site U محل دستگاه تراز
lattice site U جایگاه شبکه
hardened site U پایگاه مقاوم
hardened site U حفاظ مقاوم پایگاه مقاوم در مقابل تک ش م ر و اتمی
archeological site U منبع [باستان شناسی]
hot site U یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
height of site U ارتفاع ایستگاه
height of site U ارتفاع پایگاه
height of site U ارتفاع سکوی موشک یاموضع
This is the site for a new scool . U اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
destruction site U منطقه تخریب مهمات محل تخریب
crossing site U محل گذار
crossing site U محل پایاب
site clearance U تخلیه کارگاه
dam site U بندگاه
dam site U جای سد
dam site U جای بند محل سد
dam site U محل بند
Is there a camp site near here? U آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
Is there a camp site near here? U آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
destruction site U منطقه تخریب
crossing site U محل عبور اجباری
site survey U برداشت نقشه تکهای از زمین
site scale U دستگاه تراز توپ
loading site U محل بارگیری
site manager U رئیس کارگاه
site license U مجوز درون سازمانی
site inspection U معاینه محل
site engineering U مدیر ساختمان
site concrete U بتنی که در پای کار ساخته شود
on site concrete U بتن ساخته شده در کارگاه
site building U زمین ساختمانی
remote site U محل دور افتاده
reconstitution site U قرارگاه یا ستاد بازیافتی ازیک یکان منهدم شده
loading site U سکوی بارگیری
site office U دفتر ساختمانی
line of site U خط تراز یا مبنای افق توپ
site scale U طبله تراز
site prefabrication U پیش ساختن در پای کار
site poll U قرار دادن تمام ترمینال ها یا وسایل در یک محل
landing site U پایگاه فرود
landing site U محل فرود
site building U زمین زیربنا
launching site U سکوی پرتاب موشک
launching site U محل پرتاب
site office U دفتر مشاوراملاک
line of site U خط توپ هدف
plane of site U سطح قائم مار بر سکوی تیر
beta site U محل بتا
archeological site U چشمه [باستان شناسی]
active site U موضع فعال
building site U کارگاه ساختمانی
beta site U ن شود
active site U محل فعال
central site U سایت مرکزی
site of the find U چشمه [باستان شناسی]
angle of site U زاویه تراز
building site U عرصه
site of the find U منبع [باستان شناسی]
graphical site table U خط کش تراز
complementary angle of site U تصحیح تکمیلی تراز
This is a perfect (an excellent) site for a cinema(theatre house). U این زمین برای ساختن یک سینما جان می دهد
plan U طرح کشیدن یا ریختن
plan U تدبیر
the better plan is to U بهتر این است که .....
plan U زبان برنامه نویسی سطح پایین
plan U طرح ریزی کردن در نظر داشتن نقشه
K-plan U [طرحی به شکل اچ انگلیسی در خانه های سبک الیزابت]
E-plan U [طرح خانه های ویلایی انگلیس به شکل حرف ای انگلیسی]
plan U خیال
plan U برنامه ریزی کردن
plan U پلان
plan U نقشه کشیدن طرح ریختن
plan U نقشه
plan U تدبیر اندیشه
plan U طرح
plan U هامن
plan U نقشه مسطحه برنگاره
plan U نقشه کف
plan U پیش بینی کردن
plan U طرح کردن
plan U طرح ریزی کردن
plan U برنامه
The Web site allows consumers to make direct comparisons between competing products. U این وب گاه اجازه می دهد مصرف کنندگان مستقیما محصولات رقیبها را با هم مقایسه بکنند..
rolling plan U برنامه غلتان
secondary plan U طرح ثانوی
sheer plan U نقشه ساختمانی ناو
Open-plan <adj.> U سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
to foil a plan U نقش بر آب کردن نقشه ای
to foil a plan U عقیم گذاردن نقشه ای
to foil a plan U خنثی کردن نقشه ای
stowage plan U طرح بارگیری ناو یا هواپیمایا چیدن بارها در هواپیما یاناو
plan targets U اهداف برنامه
plan view U دید از بالا
plan view U نمای بالا
plan view U نقشه کف
prestowage plan U طرح باربندی کالاها
prestowage plan U طرح پیش بینی باربندی و بارگیری وسایل
project plan U طرح پروژه
pursuance of a plan U اجرای نقشه یا طرحی
pursuance of a plan U تعقیب اندیشه یا نقشهای
layaway plan <idiom> U قرض راکم کم پرداختن
to pursue a plan U مطابق طرح یا نقشهای پیش رفتن
tactical plan U طرح عملیات نظامی
to plan a building U عمارتی راطرح ریزی کردن
to plan a building U نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
test plan U طرح ازمایش
tentative plan U طرح ازمایشی
tactical plan U طرح عملیات تاکتیکی
ground-plan U [نقشه همتراز با زمین]
strategic plan U طرح جنگ
to pursue a plan U نقشهای را دنبال کردن
to suggest a plan U طرحی راپیشنهادکردن
The plan landed . U هواپیما بزمین نشست
open-plan U ساختمانیکههرطبقهآنفقطداراییکمحوطهوسیعاستودارایاتاقنیست
block-plan U نقشه اولیه ساختمان
butterfly plan U طرح پروانه ای
centralized plan U پلان مرکزی
working plan U نقشه اجرا راهنمای کار
war plan U نقشه جنگی
war plan U طرح جنگی
sliding plan U برنامه لغزان
barrier plan U طرح موانع
ground plan U طرح اساسی
docking plan U نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
draft plan U پیش نویس برنامه
economic plan U برنامه اقتصادی
entry plan U طرح ورود به بندر
entry plan U طرح دخول به سر پل
europen plan U نرخ ثابت هتل جهت اتاق وسرویس مهمانان
financial plan U برنامه مالی
fire plan U طرح اتش
fire plan U طرح اتش توپخانه
flight plan U طرح یا نقشه پروازهواپیماها
floor plan U نقشه اشکوب
frequency plan U طرح فرکانس
game plan U استراتژی بازی
general plan U نقشه کلی
general plan U نقشه عمومی
ground plan U نقشه مسطحه
ground plan U برنگاره
collection plan U طرح جمع اوری اخبار
collection plan U طرح جمع اوری
colombo plan U طرح کلمبو
colombo plan U طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
cargo plan U طرح بارگیری ناو
contingency plan U طرح عملیات احتمالی
contingency plan U برنامه دوم که در صورت خرابی اولی انجام خواهد شد
approval of plan U تصویب نقشه
contingency plan U طرح احتمالی
american plan U مسافرخانهای که مسافرین پول غذا و اطاق را یکجاپرداخت میکنند
deck plan U صفحه پل کشتی
deck plan U افق پل کشتی
detailed plan U برنامه تفصیلی
development plan U برنامه توسعه
development plan U طرح گسترش
development plan U طرح ارایش زمین
he thought out a plan U تدبیری اندیشید
he thought out a plan U فکری بنظرش رسید
plan range U در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است
ordnance plan U طرح اردنانس
outline plan U طرح مبنا
parking plan U طرح پارک کردن هواپیماها
part plan U نقشه جزیی
master plan U نقشه مجموعه
partial plan U برنامه جزئی
perspective plan U برنامه بلند مدت
prospective plan U برنامه بلند مدت
plan frame U چارچوب برنامه
plan implementation U اجرای برنامه
plan implementation U عملی کردن برنامه
plan of action U طرح عملیات
plan of campaign U طرح پیکار
plan of maneuver U طرح مانور
Recent search history Forum search
2New Format
2New Format
1TRANSLATE TO spanish ALSO IS AVAILABLE?
2برنامه استخر
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1I want to add a meaning, but it doesn't fuction!
1The below message appears under Search line
0چرا ترجمه متن انجام نميدهد
0Reconditioned
0چرا المانی رو حذف کردین خواهش میکنم المانی روبرگردونید
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com